مهدی جان زود بیا....

خورشید نیمه شعبان

سلام بر مهدى(ع)، خورشید جان ها و امید انسان ها. مهدى(ع)، یادگار پیامبران، خلاصه ابراهیم، عصاره محمد، احیا و زنده کننده سنت هاست. نیمه شعبان، مطلع خورشید فروزان مهدى(ع) در ظلمت تاریخ است. پیروان قائم آل محمد(ع) همچون او اهل قیام و انقلابند.

مهدى(عج)، کعبه مقصود و قبله موعود امت هاست.

غیبت کبرا، دوره آزمایش منتظران راستین حضرت مهدى(ع) است.

وقتى نیمه شعبان مى رسد، گلواژه هاى «انتظار»، «ظهور»، «فرج»، «حکومت جهانى»، «قسط و عدل»، «دیدار» و «مهدى» مى شکفد.

نیمه شعبان، عید منتظران وراثت زمین براى مستضعفان و شکست سلطه هاى جبّاران است. نیمه شعبان، افروختن چراغ شوق در دل شیعیان و امید بخشیدن به محرومان است.

اين روز بزرگ نيمه شعبان را بر همه مسلمين جهان تبريك عرض مي نمايم.

دوست عزیزم....

 همیشه وقتی می خواهم ببینمت درست در همان لحظه نگاهم به زمین میخکوب می شود و در جواب کلام تو دهانم تنها به لبخندی بسنده می کند. ای کاش می شد حرف های ذهن مرا بدانی و بخوانی. تنها در آن هنگام است که می توانستی بفهمی تا چه حد برای من عزیزی ... 

دوست عزیزم....

 همیشه وقتی می خواهم ببینمت درست در همان لحظه نگاهم به زمین میخکوب می شود و در جواب کلام تو دهانم تنها به لبخندی بسنده می کند. ای کاش می شد حرف های ذهن مرا بدانی و بخوانی. تنها در آن هنگام است که می توانستی بفهمی تا چه حد برای من عزیزی ... 

عاشق....

عاشق                           عاشق تر

نبود در تار و پودش           دیدی گفت عاشقه عاشق

@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@

امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه

فقط  خوابه ، تو که رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره  از درو دیوارش غم

عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت

نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش

حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و  گنجشک  کلاغای

سیاه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی  ،   دیگه  ساعت رو

طاقچه شده کارش فراموشی  ،  شده کارش فراموشی  ،  دیگه  بارون  نمی

باره  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو که  نیستی  توی  این خونه ،   دیگه  آشفته

بازاریست  ،  تموم  گل ها  خشکیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از

رنگ  و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت

گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو

به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری

گفتم که تو می دونی،سرخاک

تو می میرم ، ولی

تا لحظه مردن

نمی گیرم

دل از

تو

دیدنت...

باور کن نگاهم را , التماس چشم هایم را , دوست داشتن و معجزه ی عشق را .

با هر نفس تو را تکرار می کنم ای آشنای غریب لحظه هایم .

 کاش می شکستی سکوت صدایت را تا, فریاد ,

طوفان عشق را در تو بیدار کند .

مرا بخوان , ناقوس های خاک خورده ی قلبم را به صدا در بیاور .

 دست هایم به سردی یک روز بارانی است ,

کجاست شکوه دوست داشتن تو ؟

 به انتظار غریبانه ام پایان ده .   

 

http://pix2pix.org/my_unzip/12053550818.jpg

 

قلبم....

قلبم رو شکستی ولی من بیشتر از قبل دوست دارم

میدونی چرا؟

چون حالا هر تیکه از قلبم تو رو جداگانه دوست دارن

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

دلم شکسته ولی هنوز با خرده هاش میتونم برات بنویسم:

 دوست دارم

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.comبهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

مرا به دار آویختند تا نامت را از یاد ببرم

اما چه ساده اند این ساده اندیشان که نمیدانند

نام تو حک شده بر قلب من

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


بود آیا...

بود آيا؟!

عشق...

جهنم....

یه روز می بوسمت!

فوقش خدا منو می بره جهنم!

فوقش میشم ابلیس!

اون وقت تو هم به خاطر اینکه یه ابلیس تو رو بوسیده جهنمی میشی!

جهنم که اومدی من اونجا پیدات میکنم و دور از چشم خدا هر روز می بوسمت!

وای خدا چه بهشتی میشه جهنم!

 

زن....

زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند ...

ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر ...

مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ...

براي ازدواجش در هر سني اجازه ولي لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار مي تواني ازدواج كني ...

در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ...

او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي ...

او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني ...

او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد ...

او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ...

او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر ...

و هر روز او متولد ميشود عاشق مي شودمادر مي شود پير مي شود و ميميرد ...

و قرن هاست كه او عشق مي كارد و كينه درو مي كند چرا كه در چين و شيارهاي صورت

مردش به جاي گذشت زمان جواني بربادرفته اش را مي بيند و در قدم هاي لرزان مردش، گام

هاي شتابزده جواني براي رفتن و درد هاي منقطع قلب مرد سينه اي را به ياد مي آورد كه

تهي از دل بوده و پيري مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده مي كند ...

و اينها همه كينه است كه كاشته مي شود در قلب مالامال از درد ...

و اين رنج است.

 

nightmelody-com-0627.jpg

اینم دو تا کارت قشنگ...

مریم...

شعری زیبا از فروغ فرخزاد...

امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره میبارد

 در سكوت سپید كاغذها
پنجه هایم جرقه میكارد

 شعر دیوانه تب آلودم
شرمگین از شیار خواهشها

پیكرش را دوباره می سوزد
عطش جاودان آتشه

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست

 من به پایان دگر نیندیشم
كه همین دوست داشتن زیباست

 از سیاهی چرا حذر كردن
شب پر از قطره های الماس است

 آنچه از شب به جای می ماند
عطر سكر آور گل یاس است

 آه بگذار گم شوم در تو
كس نیابد ز من نشانه من

روح سوزان آه مرطوب من
بوزد بر تن ترانه من

آه بگذار زین دریچه باز
خفته در پرنیان رویا ها

با پر روشنی سفر گیرم

بگذرم از حصار دنیاها

 دانی از زندگی چه میخواهم

دل شکسته...

تو شکستی دل و اما                من هنوز عاشقت هستمهر جای جاده که باشم               بی تو من یه دل شکستم

دلم....

دلم مي خواهد از اینجا بروم،

نه!مي خواهم بمانم... اما کجا!

زوركي بخندم،..گريه كنم،

...بخوابم،

شعر بخوانم...، نه!

دلم مي خواهد فرياد بزنم،

يا شايد گوشه اي ساكت بنشينم و فكر كنم ،

فكر كنم...

به اين كه تو بي رحم تر بودي يا من ؟

يا اينكه ،كجاي كارم ايراد داشت؟

یا من بد کردم؟!

مي خواهم......نه .....نمي خواهم

نمي دانم چه مي خواهم،

بهانه گير شده ام...

كاش كسي نفهمد ..ولي به گمانم

... دلم

 تو را مي خواهد

و جز تو هيچ ...

اینم پیشاپیش چند تا اس ام اس و کارت پستال ....

نوروز پیامبر مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم.

**********

نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند.

*************

کارگردانی است نوروز که می گوید نور ..صدا…حرکت و من برای به دست آوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم.

*****

شیشه می شکند و زندگی می گذرد.نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت.

************

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد.

*********

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم.سال تحویل دلم می گیرد با تو تا آخر خط بیدارم.

*******

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از آن شما نیست.

*****

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می اورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند

****

باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی.

*********

اگر در نوروز کسی برات اس ام اس خالی فرستاد ناراحت نشو بدون انقدر دوستت داره نمی دونه چی بگه.

********

از نوروز می اموزیم که هیچ وقت کسی را نا امید نکنیم شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد

مهربان من

درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و ازادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی ارزومندم.

*********

جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان آن تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم.

***********

نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی.

*********

نوروز آیین رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند.

****

در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم .

*************

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد

************

کارت پستال تحویل سال نو - عید نوروز                            

اینم یکی دیگه ....

کارت پستال تحویل سال نو - عید نوروز      


آسمان را بنگر که .....


 

آسمان را بنگر،که هنوز بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبي و پر از مهر،به ما مي خندد!
يا زميني را که،دلش از سردي شب هاي خزان
نه شکست و نه گرفت!
بلکه از عاطفه لبريز شد و نفسي از سر اميد کشيد
و در آغاز بهار،دشتي از ياس سپيد
زير پاهامان ريخت
تا بگويد که هنوز،پر امنيت احساس خداست!
دوست من،غصه چرا؟!
دوست من٬دل به غم دادن و از ياس سخن ها گفتن
کار آنهايي نيست،که خدا را دارند…
غم و اندوه،اگر هم روزي مثل باران باريد
يا دل شيشه ايت،از لب پنجره عشق،زمين خورد و شکست
با نگاهت به خدا،چتر شادي وا کن
و بگو با دل خود،که خدا هست،خدا هست!
او همانيست که در تارترين لحظه شب،راه نوراني اميد نشانم ميداد…
او همانيست که هر لحظه دلش مي خواهد همه زندگيم،غرق شادي باشد…
دوست من٬غصه اگر هست،بگو تا باشد!
معني خوشبخت٬بودن اندوه است…!
اين همه غصه و غم،اين همه شادي و شور
چه بخواهي و چه نه٬ميوه يک باغند! 
همه را با هم و با عشق بچيين!
ولي از ياد مبر
پشت هر کوه بلند،سبزه زاريست پر از ياد خدا
و در آن باز کسي مي خواند
که خدا هست،خدا هست!
و چرا غصه؟!چرا؟

 

به نام او...

پایان گرفت دوری و اینک من

با نام مهر لب به سخن باز می کنم

از دوست داشتن آغاز می کنم...  

لبخند بزن...

 لبخند بزن، غوغا کن، صدايت مرا به پرواز وا مي دارد.  

نگاهم کن، برق چشمان زيبايت نوازشم مي کند،  

من نيز روزي براي تو سرخ خواهم شد، من غرق خنده، گرم خواهم شد.  

وجودت را احساس مي کنم، تو را هميشه مي توان حس کرد ، من گرم خواهم شد.  

من برايت خواهم ماند تا لبخندهايت را پاسخ گويم.  

من سبز خواهم شد تا تو شادابيت را هميشه لمس کني،  

من سرخ خواهم شد. تو را از شوق  لبريز  خواهم  کرد .   

وقتي که صدايت مي کنم و تو  در  دل  پاسخ  مي گويي ،  جان دوباره مي گيرم . 

وقتي که صدايم مي کني شوق ديدار، زبان از من برمي گيرد و من سرخ مي شوم.  

از من سخن مگو، با من سخن بگو، با من از من سخن بگو.  

بگو که صداي تپش هاي اين قلب سرخ را هميشه مي شناسي.   

بگو که سرخيم را ستايش مي کني، 

 من سرخ خواهم شد.  

من از نيم نگاه سوزاننده ي تو زير برق آفتاب، از تمامي گرميت در سردي زمستان، سرخ خواهم شد 

لحظه ي جدايي را نمي شناسم ، خداحافظي را  معنا  نخواهم  کرد . 

سيب سرخي  به تو خواهم  داد  و دانه ي اناري  

دانه ي انارم به تو جان خواهد داد و سيب سرخم به تو محبت.  

سيب سرخ، سرخ خواهد ماند و من سرخ خواهم شد.  

من سيلي عشق تو را چشيده ام و درد محبتت را کشيده ام. 

 شکل آن را نمي دانم، تنها مي دانم که آن نيز سرخ  است  و روزي که اين  رگ هاي خون  در  وجودم 

فوران  کنند، من  سرخ  خواهم  شد 

و من  از  هميشه  تا  هميشه سرخ خواهم ماند

           

         

سكوت غمبارشب را باگريه هايم شكستم

 

شكستم تا بتوانم اسودگي ام را بازيابم

 

 آهي كشيدم  و خواستم سخني بگويم با تو ، ولي نتوانستم

 

بغض گلويم را فشرده بود

 

گويا حرفهايم را ميشنيدي

 

بازبان بي زباني خواسته اي گفتم  

 

يارا چه كنم اين راه نه چندان بسيط را برهنه پاي چگونه طي كنم

 

آخر همراهي ات را از من دريغ مدار كه حيرانم در خط زندگي

 

آخر چه كنم چه طور باشم، لبانم از فرط تشنگي آب زلال حقيقت به سخن گشوده نميشود

 

 باچشمانم اعتراف به خستگي دارم

 

كاش نگاهم را دوباره بنگري وبيني تا نظاره ام كني  برق چشمانم پرفروغ ميشود

 

 ازتپش قلبم چه گويم خودت بهتر ميداني حال مرا در لحظه هاي انتظار

 

كاش سرانجام سايه سبزنامت بر سرم گسترده شود اي تنهاترين مونس من

نقش تبسم...

www.keyvan-67.blogfa.com

عاشق تر از این بودم اگر لحظه ی پرواز
 در دست نجیب تو کلید قفسم بود
عاشق تر از این بودم اگر عطر نفسهات
در لحظه ی بی همنفسی ‚ همنفسم بود
عاشق تر از این بودم اگر فاصله ها را
این اینه ی شب زده  تکرار نمی کرد
 عاشق تر از این بودم اگر هق هق ما را
 این سایه ی سرمازده انکار نمی کرد
با تو بهترین بودم ‚ همسایه ی خورشیدی
تو نقش تبسم را ‚ از اینه دزدیدی
 عاشق تر از این بودم اگر در شب وحشت
مثل تپش زنجره نایاب نبودی
عاشق تر از این بودم اگر وقت عبورم
 آنسوی سکوت پنجره خواب نبودی
عاشق تر از این بودی اگر ثانیه ها را
 اندوه فراموشی من تار نمی کرد
 عاشق تر از این بودی اگر این دل ساده
اسرار مرا پیش تو اقرار نمی کرد
با تو بهترین بودم ‚ همسایه ی خورشیدی
تو نقش تبسم را ‚ از اینه دزدیدی

اینم چند تا کارت پستال...


به یاد او که بودن راممکن ساخت...

لحظه نبودن نيستن ها ، اگر منت مي نهي بر كلام من ، با حترام سلامت مي گويم

 و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هديه مي دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.

ديرروز يادگاري هايت همدم من شدند و به حرفهاي نگفته من گوش دادند.

 و برايم دلسوزي كردند. البته به روش خودشان كه همان سكوت تكراري بود و

يادآوري خاطرات با تو بودن.

دست نوشته ات را مي بوسيدم و گريه مي كردم. زيبا ، به بزرگي مهرباني ات ببخش

 كه اشكهايم دست خطت را بوسيدند. باز هم ستاره به ستاره جستجويت كردم.

ولي نيافتمت.

از كهكشان دلسپردگي من خسته شدي كه تاب ماندن نياوردي و بي خبر رفتي ؟

مهتاب كهكشان نيافتني من ، آنقدر بي تاب ديدنت شده ام كه دلتنگي ام را به قاصدك سپردم

 و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوي تو فرستادم.

روزها و شبها به دنبالت آمدند و تو را نديدند. قاصدك هم برنگشت.

 شايد او هم شيفته نگاه مهربانت شد. باشد،

اشكالي ندارد. تو عزيزي ، اگه يه قاصدك هم از من قبول كني ، خودش دنيايي است.

كاش ياسهايي كه برايت پرپر شدند و به سويت آمدند، دوست داشتنم را برايت آواز

كنند.كاش باران بعد از ظهرهايت، تو را به ياد اشكهاي من بيندازد.

نازنين ، هر پرنده سفر كرده اي از تو مي خواند و هر غنچه اي كه مي شكفد،

 نام تو را بر زبان مي آورد. نيم نگاهي به روزهاي تنهايي ام كن و

 لحظه هاي زرد و بي صداي مرا تو آبي و ترانه باران كن.

بگذار باز هم قاصدك ترانه هاي من در هواي دلتنگي تو پرواز كند.

 همين حوالي بي قراري ها باز هم گلهاي بي تابي شكفته.

 زيبا ، امشب ، شام غريبان عاشقانه من و تو است. به

يادت مثل شمع مي سوزم و ذره ذره وجودم آب مي شود.

تو هم به ياد بي تابي هايم شمعي روشن كن و بگذار مثل من بسوزد.

مهرباني باران ، يادم كن در هر شبي كه بي ستاره شد.
 

 

دو کبوتر عاشق...

 

 

هرکسی عاشق نشد دیوانه نیست

هرکه دیوانه نشد پروانه نیست

در پی عــــشق تو دل دیوانه شد

شمع گشتی ودلـــم پروانه شد

ازلهیب عشـــــــق تو افروختم

عــــشق را به سادگی نفروختم

ناگهان در بی کسی ها گم شدم

رفتی وافســـانه ی مردم شدم

تا به کی چشم انتظاری سوختم

بس که چشمم را به راهت دوختم

تا به کی دیدار چشمت در خیــــال

زندگــــی با آروزهای محــــــال

آدم برفی...

یادت اون روز برفی
وسط فصل زمستون
تو پریدی پشت شیشیه
من زدم از خونه بیرون

یادت اشاره کردی
آدمک برفی بسازم
واسه ساختنش رو برفا
هرچی که دارم ببازم

گوله گوله برف سرد و
روی همدیگه می چیدم
شاد و خندان بودم انگار
که به آرزوم رسیدم

رو پیشونیش با یه پولک
یه خال هندو گذاشتم
واسه چشماش دو تا الماس
جای پوس گردو گذاشتم

رو سینش با شاخه یاس
یه گلوبند و کشیدم
روی لبهاش با اجازت
طرح لبخند رو کشیدم

یادم با نگرونی
تو یه ها کردی رو شیشه
دزدکی برام نوشتی
تکلیف قلبش چی میشه

شرم گرم لحظه ها رو
توی اون سرما چشیدم
سرخیش رو پوست سرد
آدمک برفی کشیدم

قلبم رو دادم نگفتم
تن اون از جنس برفه
عاشقونه فکر میکردم
نمیگفتم نمی صرفه

ولی فصل آشنایی
زود گذر بود و گریزون
شما از اون خونه رفتین
آخر همون زمستون

رفتی و قصه اون روز
واسه من مثل یه خواب شد
از تب گرم جدایی
آدمک برفی هم آب شد

کاشکی میشد که دوباره
روبروت یه جا بشینم
یا که رد پات رو برف
توی کوچمون ببینم

کاشکی میشد توی دنیا
هیچ کسی تنها نباشه
عمر آدم برفی هامون
امروز و فردا نباشه

قول میدم تا آخر عمر
دیگه قلبم رو نبازم
بعد تو تا آخر عمر

آدمک برفی نسازم ....

سایبان...

153524ymzuy12135.gif

مهربانی را بیاموزیم

فرصت آیینه ها در پشت در مانده است

روشنی را می شود در خانه مهمان کرد

می شود در عصر آهن

                     - آشناتر شد

سایبان از بید مجنون ،

                     - روشنی از عشق

می شود جشنی فراهم کرد

                      می شود در معنی یک گل شناور شد.

فقط باش...


اگر می دانی در این جهان


      "کسی "هست که


          با دیدنش رنگ رخسارت تغییر می کند

 


وصدای قلبت


آبرویت را به تاراج می برد


           مهم نیست که" او" مال تو باشد...


مهم این است که :


             فقط باشد...

                     زندگی کند...

             لذت ببرد....

                 ونفس بکشد...

رسم زندگی...


1935893tujx11st4k.gif

زندگی رسم خوشایندیست. 
       زندگی بال وپری دارد با وسعت مرگ
      زندگی پرشی دارد به اندازه ی عشق
              زندگی چیزی نیست كه لب طاقچه ی عادت ازیادمن وتو برود 
زندگی حس غریبی است كه یك مرغ مهاجر دارد
     زندگی صوت قطاری است كه در خواب پلی می پیچد
     زندگی گل به توان ابدیت 
   زندگی ضرب زمین در ضربان قلبهاست
          زندگی هندسه ی ماده ی تكرار نفسهاست
        هر كجا هستم باشم اسمان مال من است
        حنجره . فكر. هوا . عشق . زمین مال اوست اری اری زندگی زیباست
 ز ندگی اتشگهی دیرنده پابرجاست گربیفروزیش رقص شعله اش 
درهركران پیداست.ورنه خاموش است وخاموشی گناه ماست
اری: به راستی زندگی زیباست

درخواستی...

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

تقصیر کسی نیست که این گونه بمیریم

شاید خدا خواست که دل تنگ بمیریم

سلام بر عشق دروغی....

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت 
 جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من
مساله ای نیست



    

مادرم...