بی مقدمه..............
اونی که می خواستم عهدشو شکست و
به پای یک عشق جدید نشست و
چش روی آرزوم همیشه بست و
پشت مه پنجرمون رها شد
اونی که می خواستم مث اشک چکید و
تو طول راه یهو یکی رو دید و
صدای از ما بهترو شنید و
به خاطر هیچی ازم جدا شد
اونی که می خواستم دل مارو برد و
تو راه که می رفت به یکی سپرد و
تو خاطرش،خاطره ی ما مرد و
یکی دیگه تو رویاهاش خدا شد
اونی که می خواستم دل ازم برید و
بین گلا یه گل تازه چید و
به اونی که دلش می خواس رسید و
مثل تموم مردا بی وفا شد
اونی که می خواستم زود ازم گذشت و
یه روزی رفت و دیگه بر نگشت و
منکر مجنون شدو کوه و دشت و
منکر عشق و بودن با ما شد
اونی که می خواستم زیر قولش زد و
با یکی دیگه پیش من اومد و
به خاطر اون به ما گفتش بد و
عزیزتر از دیروز و حالا ها شد
اونی که می خواستم شدش از ما سرد و
پیغام دادش که دیگه بر نگرد و
بد بودن ما رو بهونه کرد و
غیبش زد و یک دفعه کیمیا شد
اونی که می خواستم ما رو بد شناخت و
هستی شو پیش یکی دیگه باخت و
قصر من و با یکی دیگه ساخت و
شکر خدا باز ولی پادشاه شد
اونی که می خواستم منو داد بر باد و
رفت پیش اون کس که دلش می خواد و
زد زیر عشقش که یادش نیاد و
اسم منم جز آدم بدا شد...
اونی که می خواستم منو زد کنار و
خزونشو یه جوری کرد بهار و
قایم شدش تو یه عالم غبار و
تقدیر ما مثل موهاش سیاه شد
اونی که می خواستم آخرش گم شد و
بازیچه ی چشمای مردم شد و
وارد عشق صد و چندم شد و
توی خیال کس دیگه جا شد...

موضوع :